دره کشمیر که از آن به نام بهشت زمین نیز یاد میشود، دارای وسعت ۲۲۲ هزار و ۲۳۶ کیلومتر مربع، در قسمتهای جنوبی آسیا، در دامنهی کوههای همالیا و در شمال شبه قاره هند موقعیت دارد که از شمال و شرق با چین، از شمالغربی با افغانستان از غرب با پاکستان و از جنوب با هند هممرز است. این درهی زیبا، توسط کوههای همالیا احاطه شده که مردم کشمیر از آن به نام نگهبانان و محافظان کشمیر یاد میکنند. همین موقعیت ویژه و قرار گرفتن کمشیر در دامنهی کوههای همالیا بین سه تمدن بزرگ دنیا اسلام، هندو و کنفسیوس ویژهگی دیگری است که به اهمیت آن در سطح منطقه و جهان افزوده است.
ریشه تنشها
کمشیر دارای تاریخ کهن و فرهنگ غنی است. این سرزمین در طول تاریخ توسط امپراطوران و جهانکشایان بزرگی چون چاندرا گپتا موریا، بنیانگذار امپراطوری موریها در هند، محمود غزنوی، محمد غوری، شاهان مغلی، شاهان افغان فتح و جزء قلمرو آنها محسوب میشده است. مردم کشمیر پیرو مذهب هندو و بودایی بودند. اسلام در قرن سیزدهم میلادی توسط یک صوفی مسلمان از اهالی ترکستان، به نام بلبل شاه به مردم کشمیر معرفی شد. طولانیترین سلسله امپراطوریای که بر کشمیر حکمرانی کرده، امپراطوری ترکان مغلی هند است که برای بیشتر از سه سده بر آن فرمان راند. زمانی که حاکمیت آخرین امپراطور مغل، مظفرشاه بهادر توسط انگلیسها به پایان رسید، اداره این منطقه به دست امپراطوری بریتانیای کبیر افتاد و جزیی از مستعمرات این کشور به شمار رفت. در سال ۱۸۴۶ حکومت هند-برتانیایی به اساس معاهده امریتسر، کشمیر را برای یک مهاراجای ثروتمند هندو، از خاندان دوگراها به نام مهاراجا گلابسنگ فروخت و حاکمیت آن را به وی تفویض کرد. گلابسنگ سلسله دوگراها را در کشمیر بنیان گذاشت و با حمایت انگلیسها برای یک قرن بر تمام قلمرو کشمیر فرمان راند. در زمان حاکمیت این خاندان مسلمانان به شدت توسط حاکمان سرکوب میشدند و مورد تبعیض مذهبی قرار میگرفتند. پس از ظلمهای زیادی که بر مسلمانان توسط حکمرانان سلسله دوگرا صورت میگرفت، مسلمانان کشمیر در سال ۱۹۳۱ دست به اعتراضی گسترده علیه حکومت دوگراها زدند و حاکمیت آخرین حکمران این سلسله، مهاراجا هری سنگ را با خطر مواجه ساختند. این حرکت که از طرف قشر با سواد کشمیر رهبری میشد منجر به شکل گرفتن کنفرانس عمومی مسلمانان جامو و کشمیر گردید و بعدها این جنبش بنام کنفرانس ملی جامو و کشمیر تغییر نام داد. پس از خیزش مسلمانان در کشمیر، مهاراجا هری سنگ، اقدام به آوردن اصلاحات کرد. اما این اصلاحات در حدی نبود که قناعت مسلمانان را فراهم کند. بناً مسلمانان در سال ۱۹۴۶ حرکت اعتراضی دیگری را تحت نام «ترک جنبش کشمیر» علیه دگراها بر انداختند و بار دیگر خواهان پایان تبعیض بر مسلمانان کشمیر و برگرداندن قدرت به مردم شدند. اما تحولات سیاسی پیش آمده پس از جنگ جهانی دوم وضعیت را کاملاً دگرگون ساخت. در ماه جولای ۱۹۴۷ امپراطوری هند-برتانیایی موافقت کرد تا استقلال سیاسی هند را به رسمیت بشناسد. قبل از اینکه انگلیسها شبهقاره را ترک کنند، مسلمانان شبهقاره خواهان سرزمین مستقل از هندوها شدند. چون رهبران مسلمان به این باور بودند که مسلمانان و هندوها متعلق به دو جامعه متفاوت هستند و از هم فرق دارند. بناً مسلمانان تحت حاکمیت اکثریت هندو نمیتواند به حقوق سیاسی – اجتماعی خودشان دست یابند، چون مورد تبعیض هندوها واقع میشوند. به این دلیل از امپراطوری بریتانیا تقاضا کردند تا مسلمانان سرزمین مستقلشان را داشته باشند تا در آنجا بتوانند مسایل مذهبی و فرهنگیشان را آزادانه و بدون هراس انجام دهند. بالاخره در اواسط ماه اگست سال ۱۹۴۷ هند و پاکستان به عنوان دو کشور مستقل از هم جدا شدند. تجزیه، طوری طرحریزی شده بود که ایالتها با اکثریت پیرو مذهب هندو به هند میپیوندند و ایالتهایی با اکثریت مسلمان به پاکستان میپیوندند. زمانی که تجزیه آغاز گردید، اکثریت ایالتها بدون کدام مشکلی به اساس تعداد اکثریت مذهبی به یکی از این دو کشور پیوستند، اما در سه ایالت حیدرآباد، جناگد و کشمیر، چالشی به پیش آمد. چون ایالتهای حیدرآباد و جناگد دارای اکثریت پیروان مذهب هندو بودند، ولی دارای حاکمان مسلمان و هر دو حاکم خواهان پیوستن به پاکستان بودند، که خلاف پروتکلهای تجزیه بود و در طرف دیگر کشمیر بود، با اکثریت جمعیت مسلمان دارای حاکمی هندو که خواهان ادامه حاکمیت خود بر این منطقه بود. هند موفق شد با استفاده از زور نظامی دو حاکم مسلمان را به زیر بکشد و هر دو ایالت را ضمیمهی خاک خود کند. زمانی که هند، دو ایالت را از دست حاکمان مسلمان بیرون ساخت و تحت اداره خود آورد، پاکستان نیز تصمیم گرفت تا با استفاده از زور، کشمیر را از تسلط مهاراجا هریسنگ، حاکم هندو، خارج کند و ضمیمه خاک خود نماید. به همین دلیل ارتش پاکستان ملیشههای قبایلی را به سوی کشمیر سرازیر کرد تا کشمیر را از تسلط حاکم هندو بگیرند. زمانی که ملیشههای قبایل در تبانی با ارتش پاکستان به کشمیر هجوم بردند، مناطق پونج، مظفرآباد، آوری و گلگیت بالتستان را تصرف کردند و به طرف شهر سرینگر پایتخت کشمیر حرکت کردند. وقتی که هریسنگ از پیش روی جنگجویان قبایل آگاهی یافت، با شیخ عبدالله رهبر کنفرانس ملی جامو و کشمیر به دهلی سفر کرد تا از هند کمک نظامی طلب کند، چون ارتش هریسنگ به تنهایی توان مقابله با جنگجویان قبایلی را نداشت. هنگامی که به دهلی نو، پایتخت هند رسیدند، در دیدارشان با جواهر لعل نهرو، نخستوزیر هند خواستار مداخله نظامی هند در کشمیر شدند تا ملیشههای قبایلی را بیرون برانند. اما نهرو در مقابل کمک نظامی خواهان امضای سندی شد که به اساس آن کشمیر ضمیمهی هند میگردید. در فرجام هریسنگ و شیخ عبدالله در بدل کمک نظامی هند، حاضر به امضای سند الحاق کشمیر به هند شدند. پس از امضای سند، ارتش هند وارد معرکه شد و ملیشههای قبایل را وادار به عقبنشینی از سرینگر ساخت. با وارد شدن ارتش هند به کشمیر، پاکستان نیز ارتش خود را به کشمیر اعزام کرد که باعث اولین جنگ میان دو کشور گردید. به اساس میانجیگری سازمان ملل در جنوری سال ۱۹۴۹ با پذیرفتن آتشبس از جانب هر دو طرف، جنگ به پایان رسید و سازمان ملل فیصله کرد که سرنوشت کشمیر با یک همهپرسی توسط مردم آن تعیین گردد. همهپرسیای که هیچگاه برگزار نشد. میانجیگری سازمان ملل برای شکستن بنبست جنگ مناسب بود، اما پایان ماجرا نبود. بار دیگر هند و پاکستان در سال ۱۹۶۵ بر سر کشمیر وارد جنگ شدند که با میانجیگری اتحاد جماهیر شوروی و امضای معاهده تاشکند به پایان رسید. جنگ سوم میان این دو رقیب، در سال ۱۹۷۱ صورت گرفت که دلیل آن حمایت ارتش هند از شورش استقلالطلبانه پاکستان شرقی بود که منجر به تجزیهی پاکستان و تشکیل کشور جدید به نام بنگلادیش گردید. البته آخرین برخورد نظامی میان هند و پاکستان در سال ۱۹۹۹ رخ داده است که این جنگ به نام جنگ کارگیل معروف است و نظر به جنگهای قبلی، محدود بود. اما هیچ یکی از این جنگها نتوانست به بنبست سیاسی کشمیر نقطه پایان بگذارد. این جنگها مسألهی کشمیر را بیشتر از هر زمان دیگر، پیچیدهتر ساخت.
امروز کشمیر یکی از خطرناکترین نقاط جهان است که دو کشور مجهز به سلاح هستهای بر سر حاکمیت آن با هم رقابت دارند و بارها همدیگر را با استفاده از سلاح هستهای تهدید کردهاند. در حال حاضر قلمرو کشمیر بین سه کشور تقسیم شده است. مناطق جامو، دره کشمیر، کارگیل، سیاچین، لاداک/لاداخ و بعضی مناطق دیگر که در حدود ۴۵ درصد قلمرو کشمیر را تشکیل میدهد و تحت حاکمیت هند است. مناطق گلگیت، بالتستان، پونچ، اوری، مظفرآباد که ۳۵ فیصد خاک کشمیر را تشکیل میدهد، تحت اداره پاکستان است و در حدود ۲۰ درصد دیگر کشمیر که شامل منطقه اقصی چین، دره گالوان و بخشهای دیگری از لاداک میشود، که ارتش چین پس از جنگ سال ۱۹۶۲ از هند به زور تصرف کرده است و تحت اداره چین است و در حال حاضر نیز به دلیل نقض «خط کنترل» میان هر دو طرف منازعه جریان دارد.
اهمیت استراتژیک کشمیر
کشمیر برای هر دو طرف دارای اهمیت ژیواستراتژیک، ژئوپلیتیک و ژئوکلچر است و هیچ یکی از طرفهای منازعه حاضر به عقبنشینی از موقفشان در رابطه به کشمیر نیستند. اهمیت استراتژیک کشمیر داشتن منابع آب فراوان، منابع طبیعی، گذرگاه تاریخی راه ابریشم است. اهمیت ژئوپلیتیک این منطقه در موجودیت یخچالهای طبیعی سیاچن (Siachen Glacier) است که برای چین و پاکستان از ارزش بالایی دارد و در حال حاضر در تسلط هند است. سیاچین تنها منطقهای است که میتواند نیروهای نظامی چین و پاکستان را به طور مستقیم با هم وصل کند. در صورتیکه پاکستان و چین بتوانند در این منطقه با هم بپیوندند، سایه قدرت نظامیشان بر کل هند سنگینی خواهد کرد. اهمیت فرهنگی این منطقه به دلیل وجود اماکن مذهبی هندو، بودائی و اسلامی است که برای هر دو طرف دارای اهمیت است و دیگر اینکه این منطقه بر سر گذرگاه سه تمدن بزرگ جهان اسلام، کنفسیوس و هندو قرار گرفته است که به عنوان منطقه تلاقی این سه تمدن نیز یاد میشود.
اهمیت استراتژیک کشمیر برای هند
۱. کشمیر از لحاظ جغرافیایی در مرکز و قلب جنوب آسیا موقعیت دارد. داشتن مرز مشترک با افغانستان، چین و روسیه از دید امنیتی و دفاعی برای هند مهم و حیاتی است.
۲. پنچ رودخانه بزرگ سند، جهلم، ستلج، راوی، چناب یا از کشمیر سرچشمه میگیرند و یا هم از این سرزمین میگذرند. آب این رودخانهها در کشاورزی و اقتصاد هند بسیار مهم است و داشتن تسلط بر این منطقه به هند کمک میکند تا از این آبها به خوبی استفاده کند و حتا میتواند از آن، به عنوان یک هرم فشار علیه پاکستان بهره ببرد.
۳. در حال حاضر هند خود را یک بازیگر منطقهای قدرتمند میداند که در حال بدل شدن به یک قدرت منطقهای است، در صورتی که هند کشمیر را از دست بدهد، بر پرستیژ آن در سطح بینالملل صدمه وارد میشود و اعتبارش را از دست خواهد داد.
۴. یکی از مسیرهای ارتباطی میان جنوب آسیا و آسیا مرکزی از شمال کشمیر میگذرد. بخشی از این منطقه در تسلط هند و بخشی از آن در تسلط پاکستان است. این وضعیت موجب شده است تا پاکستان و چین نتوانند با همدیگر ارتباط مستقیم نظامی در منطقه برقرار کند. از آنجایی که چین و پاکستان دو همپیمان استراتژیک و رقیب هند هستند، برای هند تسلط داشتن بر این منطقه حیاتی است.
اهمیت استراتژیک کشمیر برای پاکستان
۱. به اساس پروتکلهای تجزیه، پاکستان مدعی است که کشمیر به اساس داشتن جمعیت اکثریت مسلمان باید به خاک پاکستان ملحق شود، در غیر آن تجزیه ناقص است.
۲. وجود بزرگراه قراقروم در کشمیر، به اهمیت این منطقه برای پاکستان افزوده است. قراقروم یکی از مسیرهای عبوری جاده ابرایشم محسوب میشود. پس از چندین جنگ میان این دو کشور، بزرگراه قراقروم از اهمیت زیاد برخوردار شده است، زیرا این جاده تنها مسیر ارتباطی میان پاکستان و سینکیانگ چین است. دهلیز اقتصادی چین – پاکستان نیز از همین منطقه میگذرد و هند یکی از مخالفان سرسخت این پروژه است.
۳. وابستهگی شدید پاکستان به منابع آبی کشمیر، از نگرانیهای کلان امنیت ملی پاکستان است. زیرا ۸۰ درصد منابع آبی دریای سند و پنجاب پاکستان از بلندیهای کشمیر چشمه میگیرد و بیشتر این مناطق تحت کنترل هند است.
۴. اهمیت دیگر این منطقه برای پاکستان، ارتفاع بلند کشمیر است که برای پاکستان اجازه میدهد تا مناطق پیرامون را تحت نظارت داشته باشد. تسلط هند بر این منطقه، به این کشور اجازه داده است تا شهرهای بزرگ پاکستان چون لاهور، فیصلآباد، راولپندی، سیالکوت و اسلامآباد را همیشه تحت تهدید مستقیمش داشته باشد.
۵. آرزوی پاکستان برای تسلط بر تمام منطقه سیاچین است. برای برقراری ارتباط مستقیم نظامی با چین که از این طریق بتواند هند را زیر تهدید نظامی داشته باشند.
کشمیر منطقهی است که اگر هر یکی از این کشورها بر آن تسلط داشته باشند، نه تنها که میتوانند از منابع آبی و طبیعی آن بهره ببرند، بل میتوانند بر تمام منطقه نظارت داشته باشند و هر نوع تحرکات نظامی کشورهای پیرامون را زیر دید خودشان داشته باشند. موقعیت کشمیر نه تنها برای کشورهای منطقه مهم است، بلکه قدرتهای بزرگی چون ایالات متحده امریکا نیز به آن علاقهمندی فراوانی دارد و اگر بتواند بر این منطقه برای حضور نظامیاش جای پا باز کند، نه تنها اینکه میتواند هند و پاکستان را نظارت کند بلکه میتواند دو رقیب بزرگ جهانی خود روسیه و چین را نیز زیر نظر داشته باشد.